مد و مدگرایی
مُد، رواج کوتاه مدت رفتار و گفتار و تظاهرات فکرى، ذوقى و هنرى است که خود به خود، فایده مادّى و عملى ندارد و هدف آن، خودِ موضوع رواج یافته است ؛ یعنى تغییرى است که صرفا به خاطر خود تغییر پیش مىآید و فقط در زمانها و شرایطى پیش مىآید که ضرورتهاى اوّلیه زندگى فرد (یا افراد) تأمین باشد.
در مورد «رفتار»، مىتوان هنرپیشهها را مثال زد . در زمان ما فیلم «بر باد رفته» اکران مىشد که کلارک گیبل در آن ایفاى نقش مىکرد. پس از آن، مدل موهاى آن هنرپیشه مورد تقلید اکثر جوانان قرار گرفت. یا هم اکنون نیز انواع مختلفى از مدلهاى مو و نوع پوشش برخى از هنرپیشهها به عنوان مد وجود دارند که از طریق ماهواره، اینترنت و... وارد جامعه شدهاند
در مورد «تظاهرات فکرى» نیز همین حالت وجود دارد. در پایان سده هجده و اوایل سده نوزده میلادى در فرانسه، آلمان و انگلیس، کتب «رُمانتیک» در ادب و هنر رشد کرد که بر احساس و تمایل و فکر آرمانى مبتنى بود. نمونه بارز این دوره، لامارتین بود (1790 ـ 1869م). یا در مورد هنرِ «اَمپرسیونیسم» در نقاشى و مجسمه سازى (ترسیم هر چیز به شکل و صورتى که براى نقّاش یا مجسمه ساز، داراى معنا باشد). همچنین، شاهد ظهور «سوررئالیسم» هستیم (که در این سبک، هنرمندان از حیطههاى مرسوم، فرا مىروند و در برابر هر چیز متعارف و معمول در نقاشى، عصیان مىکنند).
حتى در مبحث «شناخت» نیز وضع به همین صورت است. سبکهاى متفاوت تفکّر، مثل ساختگرایى، مُدهاى فکرى شمرده مىشوند و حالا هم که پُستمدرن، باب شده است.
آقاى دکتر! به نظر شما دلیل گرایش به مد و مدگرایى چیست؟
هر چیز در این جهان (و خود جهان بهطور کلى)، در هر زمان، در حال «شدن» و در حال تغییر دائم است. مثلاً یک تکهچوب که زیر خاک بماند، ذغال مىشود. سپس در اثر گذشت زمان و تغییر، تبدیل به الماس مىشود. پس جهان و هر آنچه در آن است، در حال «شدن» و تغییر است، نه «بودن».
در فلسفه اسلامى نیز شاهد اعتقاد به تغییرات هستیم. بحث «تجدّد اَمثال» که به معناى تغییر و تبدیل و نو شدن و تازه شدن تمام موجودات جهان است، شاهدى بر این مدّعاست.
امروزه نیز این موضوع که جهان و موجودات در آن در حال تغییر و تبدیل هستند، مورد قبول تمام اندیشهمندان است.
حال که جهان و هرچه در آن است، همیشه و در هر حال در حال تغییر است، پس انسان هم به عنوان پدیدهاى از جهان، در حال تغییر است و تغییر در ذات وجودىِ اوست. در نتیجه، جامعه، فرهنگ (به عنوان وسیلهاى براى برخوردارى از مواهب طبیعت، ادامه زندگى و ادامه نسل) و هر چیز دیگرى که انسان در آن دخیل است، دچار تغییر خواهد شد. تغییر و تبدیل به طور مستمر، موجب نو شدن و تازه شدن است و اگر وجود نداشت، انسان و همه پدیدههاى حیاتى، فکرى و رفتارى او در حالت رکود، فاسد مىشد.
پس تغییر در سلیقه، بینش و رفتار، ویژگى فطرى و طبیعىِ انسان است و او را در سازگارى با جهان متغیّر، آماده مىسازد. «مد» نیز نمونهاى از تغییرپذیرى و تغییرخواهىِ انسان است. انسان، طبق طبیعتش، از بسیارى چیزها خسته مىشود و رو بهسوى چیزهاى تازهتر و نوترى مىآوَرَد که همین، باعث پذیرش مُد خواهد شد.
به اعتقاد شما مد و پذیرش آن چه نقش روانى ـ اجتماعىاى دارد؟ یا کارکردش چیست؟
مد، سود مادى و فایدهاى براى رفع نیاز انسانها ندارد. در واقع، نیازِ درجه اول انسان (خوراک، پوشاک و مسکن) را رفع نمىکند ؛ اما در ارتباط با «هویتپردازىِ» افرادِ جامعه، نقش مهمّى ایفا مىکند.
علت اینکه مد، بیشتر از هر سنّى مورد توجه جوانان است، این است که او در سالهاى بلوغ و نوجوانى و ابتداى جوانى مىخواهد براى خودش هویّتى (من کیستم؟) درست کند و معمولاً گرایش به این دارد که از آنچه پدر و مادر برایش رقم زدهاند (یا خیال مىکند رقم زدهاند) بیرون بیاید. گاهى براى جوانان، نوع لباس و آرایش پدر و مادرشان جذابیت ندارد. چیزى که برایشان جالب و جذّاب است، نوع پوشش همسالان است.
بنابراین، مد، با شکلهاى لباسى، آرایشى، فکرى، ادبى و... به جوان، فرصت انتخاب مىدهد و جوان، خود را با تقلیدِ نقش اشخاصى که در نگاهش بهتر از آنچه از او خواسته شده به نظر مىرسند، هویت تازهاى (شناخت تازهاى از خودش براى خودش) دست و پا مىکند. با آرایش موى خاص، خودش را شبیه شخص جالب نظرش در مىآورد، با قبول نظرات متفکّرانى که توجهش را جلب کردهاند، شناخت معیّنى از خودش و براى خودش و براى دیگران به وجود مىآورد و... .
تَقَلاّ براى کسب هویت به صورت تقلید یا پذیرش ظاهر و فکر و ذوقهاى متفاوت ادامه پیدا مىکند تا اینکه تحت شرایط و تأثیر عوامل جسمانى، اجتماعى و روانى، کم کم هویت (شناخت) خاصّى برایش ساخته و پرداخته مىشود.
اما در این میان، باید به هوش باشیم ؛ زیرا عدهاى پیدا مىشوند که از این نیاز جوانان، سوءاستفاده مىکنند و هویّتپرداز مىشوند که در واقع، هویتپرداز نیستند ؛ بلکه به دنبال مقاصد خود هستند که این مقاصد ، مىتوانند سیاسى ، اقتصادى یا اجتماعى باشند.
پس انواع و اقسام مدها (مثل مدهاى رفتارى، گفتارى، ذهنى یا حتى مد غذا، مد لباس، مد تکیه کلام و...) پیدا مىشوند که گاهى مىتوانند اثرات مخرّبى داشته باشند ؛ اما بسته به اینکه از جانب چه کسانى هدایت و پردازش مىشوند، مىتوانند اثرات متفاوتى داشته باشند.
متأسفانه گاهى اوقات بعضى مدها چیزى جز تخریب اندیشه و تفکّر و سطحىنگرى به مسائل، با خود به دنبال ندارند.
آقاى دکتر! آیا مدها نقش اقتصادى نیز در جوامع ایفا مىکنند؟
گرچه مّد و پیروى از آن، به خودى خود، سود و فایده عملى براى شخصى که از آن استفاده مىکند، ندارد بجز اینکه مجبور مىشود گاهى در ازاى پیروى از مد خاصّى، متحمّل هزینه بشود ، اما مىتواند باعث استفادههاى مالى و مادّى بسیار براى کسانى شود که در کار عرضه آنها هستند.
مدسازان و مدپردازان ، با استفاده از تنوّعخواهى جوانان ، بهرههاى مادى فراوانى به دست مىآورند و به مقاصدشان مىرسند که این مقاصد ، مىتواند تغییر فرهنگ افراد ، تغییر نوع تفکّر آنها ، تغییر ارزشها و سنّتهاى آنها و ... باشد و در صورتى که بدون تفکّر و اندیشه پذیرفته شوند ، آثار مخرّبى خواهند داشت .
چگونه مىتوان با این پدیده مواجه شد و از اثرات مخرّب آن جلوگیرى کرد؟
مد ، به صورتى که تعریف کردیم ، در همه جا و در همه فرهنگها وجود دارد . پس اولین قدم ، پذیرش این اصل است که «وجود دارد» و نفى آن ، بىحاصل است . پس باید رهبرى شود و در مسیر صحیحى هدایت گردد . ما خودمان باید از این نیاز جوانان استفاده کنیم ؛ یعنى خودمان برایشان مد بسازیم و این بستگى به این دارد که متفکّران جامعه ما چه مىخواهند . اما گاهى اوقات ، ما خودمان ، جوانان را در تناقضْ گرفتار مىکنیم . مثلاً مىگوییم اعتیاد ، بد است ؛ امّا تلویزیون ، فرد معتادى را نشان مىدهد که به راحتى ترک مىکند و حتّى تشکیل خانواده مىدهد . پس ما باید یک تجدیدنظر کلّى در فرهنگ رسانهاىمان داشته باشیم؛ چرا که رسانه ، مورد پذیرش جوانان است
----------------------------------------------------------------------------
«مختار صحرایى» ـ کارشناس مدیریت صنعتى ـ که در حال حاضر به عنوان مدیر اجرایى انتشارات رشد (مرکز نشر و پخش کتب دانشگاهى روانشناسى در علوم تربیتى)
.
اگر مىخواهیم جوانان را از سودجویىهاى مدسازان و مدپردازان در امان بداریم ، باید براى هویّتجویى آنان فکرى بکنیم . قهرمانهایى را معرفى کنیم که مورد قبول فرهنگ ایرانى و اسلامى ما باشند . مثل پوریاى ولى ، تختى و سایر کسانى که براى ما مهم هستند . برایشان قهرمانهاى اخلاقى تأمین کنیم تا دیگر نگران در دامافتادنشان نباشیم .
در مورد پدیده «مد» با خانم «فروزنده داورپناه» ، کارشناس ارشد روانشناسى و پژوهشگر نیز صحبت کردیم . ایشان که بیشتر در زمینههاى فرهنگى به کار پرداختهاند ، در این باره چنین نظر دارند:
اگر به پدیده مد به صورت تاریخى نگاه کنیم ، متوجه مىشویم که همین امروز ، بر مبناى تفاوت لباسها و ابزارها و نحوه آرایش مو و صورت و محیط و . . . که در فیلمهاى مختلف مىبینیم ، مىتوانیم دوره تاریخى و حتى حدود جغرافیایى آن واقعه را مشخص کنیم . در تغییر مد ، بدون شک باید به مسئله صنعت و پیامدهاى اقتصادى ـ سیاسى آن هم توجه کرد .
براى مثال ، بعد از انقلاب صنعتى در غرب ـ که همزمان با استعمار کشورهایى همچون هندوستان از سوى انگلستان بود ـ صنایع پارچهسازى انگلستان رونق گرفتند ؛ زیرا هم موارد لازم و هم بازار مصرف به راحتى در اختیارشان قرار داشت . اما «مدسازى» (به این صورت که براى هر سال ، رنگ و نحوه پوشش و آرایش خاصى مشخص شود) ، پدیدهاى نسبتا جدیدتر است . البته براى پیدا کردن تاریخ آغاز این پدیده ، بهتر است از صاحبنظرانِ مثلاً طراحى لباس یا تاریخ هنر ، راهنمایى بگیرید؛ اما با اندکى دقت هم مىتوان دریافت که تعیین چنین تدابیرى ، تا چه حد مىتواند بر بازار مصرف و تقاضاى مصرف کنندگان اثر بگذارد و فروش حال و آینده شرکتها و کارخانههاى مربوط را تحت تأثیر قرار دهد . و البته پدیده پیروى جهانیان از الگوى کشورهاى ثروتمند و همانندسازى خود با آنان (بخصوص در نوجوانان و جوانان) را نباید از نظر دور داشت .
در دید کلان ، جوامع صنعتى با تولید ، عرضه ، و تغییر «مُد» در کالاهاى مختلف و از جمله لباسها ، وسایل نقلیه شخصى ، و ... بخش مهمى از حیات خود را تأمین و تضمین مىکنند ، و دامن زدن آنها به این تنوّعطلبى ، دیگر بدیهى به نظر مىرسد و تحلیل آن بدون در نظر داشتن اصول علم اقتصاد ، ممکن نیست . گفتنى است که پذیرفتن طرحهاى نو از سوى کارخانهداران ، به تازگى به تجارتى نو تبدیل شده است .
بدیهى است که مد ، تنها درباره پوشش مطرح نیست . درست همانطور که نمىشود با ظاهر و وسایل متعلق به مثلاً سیصد سال قبل در مکانهاى عمومى ظاهر شد ، انتخاب وسایل و ظواهر غیرمعمول هم تنها باعث انگشتنما شدن شخص در جامعه و اذهان مىشود؛ یعنى همان چیزى که در مذهب ما به آن «لباسِ شُهرت» گفته مىشود و مذموم شمرده شده است . قاعدتا هر کس خودش آنچه را که براى او متناسبتر است ، بهتر تشخیص مىدهد و شاید بتوان گفت : هر کس باید خودش آنچه را که براى او مناسبتر است ، برگزیند .
اما انتظار براى از راه رسیدن مُدى جدید براى پیروى آن ، نوعى هویّتزدگى است که خود ، مقولهاى دیگر است .
به منظور بررسى «مد» از دید یک جامعه شناس ، با خانم «پریسا کاظمى» کارشناس جامعهشناسى و پژوهشگر که تحقیقاتى نیز در این زمینه داشتهاند به گفتگو پرداختهایم ، که آن را در زیر مىآوریم :
در جامعه ما این طور جا افتاده که مُد ، همان بزک دوزکهاى ظاهرى است . حال آنکه ، اصلاً این طور نیست . مد ، فراتر از ظواهر و صورتهاى مادّى است . مد ، گاه بار عاطفى ، روانى ، فکرى و اعتقادى دارد و مُدیست یا مدگرا ، ممکن است علاوه بر قبول یک مد ، محتواى فرهنگى و شرایط اجتماعى آن را هم به عنوان یک ایدهآل بپذیرد . فقط لباس مخصوص ، آرایش ویژه و اصلاح عجیب و غریب موهاى سر ، مد نیست . بلکه مد ، علاوه بر اینها الگوهاى رفتارى را هم شامل مىشود و هر مد ، همراه با انبوهى از پیام و محتواست .
مد ، یک پدیده اجتماعى است که گاه در شرایط سالم ، آگاهانه و درست ، گسترش مىیابد و گاه تحت تأثیر عوامل خارجى و غیر طبیعى ، رشد و اشاعه پیدا مىکند که در این صورت ، خطرناک است .
الگوهاى رفتارى و گفتارىاى که در هر دوره ، باب مىشوند ، گاه ، برخاسته از فرهنگ بومى و داراى رنگ و بوى خودى است و آشناست و در اساس ، مغایرتى با محتواى تاریخى ، فرهنگى و مذهبى جامعه ندارد؛ ولى گاه ، ریشه در بیرون خانه دارد و این جاست که جامعه در دراز مدت ، از درون ، پوک مىشود و در این شرایط ، الگوها و مدهاى غلط بیگانه ، اقشار جامعه (بویژه جوانان و نوجوانان) را مىرباید و بدل به بختک شومى مىشود که مىتوان از آن به «تهاجم فرهنگى» تعبیر کرد .
گسترش ارتباطات و آسان شدن آمد و شد میان کشورها ، مَحملى مناسب براى تبادل انواع و اقسام کالاها ، خدمات ، فرهنگها و الگوهاست و درهاى کشور ما هم که بسته نیست . مضافا اینکه امروزه ، رشد تکنولوژى ارتباطى و مخابراتى ، حتى امنترین مکانها را هم تسخیر کرده است . در هر حال ، بهترین راه پیشگیرى و مبارزه با مدهاى غلط و نامناسب ، احیاى ارزشهاى ملّى و مذهبى است ویکى از پسندیدهترین شیوههاى احیاى ارزشهاى ملى و مذهبى در جامعه ، ارائه صورتهاى زیبا و الگوهاى صحیح از این ارزشهاست .
براى بحث بیشتر راجع به موضوع «امروزى شدن» و «مد» با آقاى «مختار صحرایى» ـ کارشناس مدیریت صنعتى ـ که در حال حاضر به عنوان مدیر اجرایى انتشارات رشد (مرکز نشر و پخش کتب
-------------------------------------------------------------------------
مد و نوع پوشش و تأثیر آن در فرهنگ. خانم «فروزنده داورپناه» ، کارشناس ارشد روانشناسى و پژوهشگر (htm//file://Ads by Google
دانشگاهى روانشناسى در علوم تربیتى) مشغول به کار هستند ، نیز صحبتى داشتهایم . ایشان به عنوان یکى از ناشران فرهنگى کشور و علاقهمند به پدیدههاى اجتماعى و نقد و تحلیل آنها ، نظرشان را راجع به «مد» ، اینگونه ابراز مىدارند :
در دنیاى کنونى ، ارتباط و تبادل فرهنگ و تفکر بین ملل مختلف به واسطه وجود وسایل ارتباط جمعى و رسانههاى گروهى ، بسیار گسترده و آسان شده است . این ارتباطات ، یافتهها ، تفکرات و تغییرات جدید را به ارمغان آورده و در نتیجه این فضاى بهوجود آمده ، ابزار و امکانات و تفکّرات خاص ، وارد هر کشورى مىشود؛ امّا استفاده کردن از این ابزارها و تفکّرات نو ، بستگى به نوع تفکر و بینش افراد از زندگى و ساختار جهان مادّى و معنوى دارد .
اینکه ملاکها و دیدگاههاى افرادِ جامعهاى نسبت به جهان هستى چه باشد ، در به وجود آمدن یک مُد اجتماعى تأثیرگذار است . در این میان ، طبیعى است که بسیارى از تغییرات و نتایج حاصل از آنها چشم بسته پذیرفته شوند و عنوان «مُد» به خود بگیرند و گرایش افراد به سمت آنها نیز باشد ؛ ولى واقعیتْ این است که در جامعه ما و جوامع مشابه ، استفاده مناسب و مثبتى از تغییرات و دستاوردهاى مثبت و کاربردى آن نمىشود و پذیرش تغییرات و اطلاعات و ابزارهاى جدید ، بیشتر جنبه نمایشى و تزیینى دارد .
براى مثال ، هم اکنون غالب خانوادهها تمایل به داشتن کامپیوتر دارند و هر کس با توجه به توان خودش به تهیه این ابزار مىپردازد؛ امّا غالبا کارکردى مثبت و جدّى براى خانوادهها ندارد . در عین حالى که در بخشهاى زیادى از جامعه ، با استفاده از کامپیوتر ، کمک مهمّى در تسریع کارها و افزایش دقّت در امور مختلف شده است؛ ولى در مجموع به نسبت سرمایهگذارىاى که در این بخش در کشور ما شده است ، نتیجه خیلى خوبى هم نداشته است . بنابراین ، بخش زیادى از سرمایه ما صرف استفاده تزیینى از ابزارها مىشود تا استفاده مثبت و محتوایى از آنها .
تازههاى جهان به صورت ریز و جزئى در تمام زوایاى زندگى ما رخنه کرده است و دیگر داریم قدرت تشخیص آنها را از دست مىدهیم . آیا همه این تغییرات را باید با نگاه منفى بنگریم؟
خوب ، در نتیجه فشردگى زمان و کوچک شدن هر روزه جهان ، جامعه جهانى با سرعت هر چه تمامتر به سمت خلاصهسازى و حتى خلاصهگویى پیش مىرود و وارد شدن این پدیدهها به جامعه ما اجتنابناپذیر است؛ اما امیدواریم که در ایران بتوانیم از جنبههاى مثبت و کارکردىِ این تغییرات و دستاوردهاى آنها ، استفاده کنیم و یک شهروند آگاه ، لازم نیست که خیلى نگران تشخیص تازههاى مثبت و منفى وارد شده به زندگى خود باشد؛ چرا که داشتن اصول و معیارها و ملاکها و بینش درست ، ناخودآگاه ، کار خودش را مىکند و چنین فردى ، به راحتى مدهاى منفى و تغییرات منفى و سمبلهاى منفى را پس مىزند .
امّا باید اشاره کنم که استفاده از ابزارهاى جدید زندگى ، خصوصا در بخش پوشش (حوزه برجسته و اصلى مُد) که حاصل تفکرات انسان امروزى است ، متأسفانه در فرهنگ ما به شکل عمیق ، مورد بررسى و تحقیق قرار نگرفته و خیلى سطحى و گذرا با آن برخورد شده است و پذیرش مُد در اکثر مواقع ، حاصل یک تفکر مثبت و فعّال و کامل نیست . اکثر کسانى که تن به این تغییرات مىدهند ، درک مفهومىِ درستى از چگونگى و چرایىِ عملى که انجام مىدهند ، ندارند .
تا آنجا که به یاد دارم ، در ایرانِ قبل از انقلاب ، گروههایى بودند که جداى از ساختار عمومى جامعه از پوشش و ترکیبهاى خاصّى در نحوه رفتار خود (مثلاً تیپ جاهلى یا قیصرى) تبعیت مىکردند. بعد از انقلاب نیز شاهد پیدایش گروههاى بسیارى مثل رَپىها، پانکىها و... بودهایم که هر کدام داراى یک تعریف و شکل خاص بودهاند ؛ امّا غالب افرادى که از این گروهها تبعیت مىکنند، تعریف روشن و مشخّصى از گروهى که از آن تقلید یا پیروى مىکنند ندارند. در صورتى که با کمى مطالعه و تحقیق در مورد آنها به این نتیجه مىرسیم که این گروهها، در جامعه مبدأ، اهداف و تفکّرات خاصى دارند که از نظر ما شاید اصلاً معقول و منطقى نباشد. در صورتى که در داخل کشور ما، افرادى که فقط شبیه این گروهها رفتار مىکنند، اساسا نه اطلاعى از باورها و مفروضههاى ذهنى و اعتقادى آن گروهها دارند و نه اعتقادى به آنها.
بهطور خلاصه مىتوان گفت که مدگرایان افراطى در همه جوامع، بدون شناخت و تفکر عمل مىکنند و شما در مواجهه با آنها مىتوانید خیلى سریع به پوچى و تهى بودنشان پىببرید. گروههاى مورد اشاره در کشور ما نیز در واقع، نه از فرهنگ غنى و کافى اسلامى و ایرانى بهرهاى بردهاند و نه اطلاعى درست از فرهنگى که در ظاهر از آن پیروى مىکنند، دارند. البته لازم است یادآورى کنم که در میان آنها افرادى بسیار بااستعداد و سالم به جهت فکرى مىتوان دید که متأسفانه به جهت عدم بینش روشن و واضح از زمان حال، هرز مىروند و قربانى غفلت خویشاند.
با این تفاصیل، ما حق داریم از این همه سرعت در ارتباطات و از این همه تغییرات لحظه به لحظه، نگران شویم.
استفاده از ارتباطات و تغییرات، جنبههاى مثبت زیادى هم دارد. ارتباطات بین فرهنگى، مىتواند افکار و عقاید انسانها را به یکدیگر نزدیک کند و بتوانیم از عوالم هم با خبر شویم و با این دستاورد، دنیاى بزرگ و جدیدى را روبهروى هم قرار دهیم که پُر است از فواید و محاسن انسانى.
با کمى مطالعه در تاریخ کشورمان در خواهیم یافت که در حال حاضر در یک مقطع زمانى خاص هستیم که «گذار تاریخى» (گذار از سنّت به مدرنیسم) نام دارد و در این گذار، شاهد این هستیم که برخى مسائل سنّتى و ملّى ما، در فضاىِ امروزى شده، زیر سؤال مىرود، پایههایش سست مىشود و فرو مىریزد. در یک چنین تحولات فرهنگىاى، با یک دسته سؤالات و تفکرات بىجواب از جانب نوجوانان و جوانان روبهرو مىشویم که این خود، باعث تعارض در جامعه مىشود و ایجاد اشکال مىکند که اگر خود را آماده مقابله صحیح و منطقى با این نوع تحولات نکنیم، قطعا جامعه ما سرنوشت روشنى نخواهد داشت.
پس بهترین راه، این است که از همین ابتدا، راجع به تغییر و تحوّلات درونى جامعه ، فکرى کرد و افراد جامعه را مسلّح به ابزارهاى فکرى مناسب کرد.
امّا جامعه نیمه سنّتى و نیمه صنعتى ما، هنوز در برابر این همه تحوّلات در دنیاى معاصر، مبهوت است و در بعضى بخشها و قشرها و طبقات، مقاومت هم مىکند.
آنچه مسلّم است، این است که تغییرات جهان کنونى با سرعت زیاد، وارد جامعه ما نیز خواهد شد. در نتیجه باید سعى کرد با این سرعت، همساز و همراه شد و براى همراهى باید نیازهاى بشرىاى که مىخواهد امروزى باشد، شناخته شود که شاید این نیازها تعریف شده یا حتى گاهى منطقى نباشند. براى همگام شدن با این شتاب و تغییر کنونى، اولین گام، تربیت فرزندان به شیوهاى صحیح براى سازگارى با این تغییرات سریع است.
حتى بخش میانسال جامعه (که حدود پنجاه سال سن دارند) نیز باید همگام شدن با این تغییرات را بیاموزند؛ چرا که دورى از این گردونه، آنها را گوشهنشین مىکند و باعث دلمردگى این نسل خواهد شد و چه بسا ارتباط بین نسلهاى مختلف، گسسته شود و فاصلهاى عمیق و آزار دهنده بین نسلهاى موجود ، پدید آید.
اما افزایش دادن اطلاعات لازم (که از طریق مطالعه، تحقیق، تفکّر و تجربه کردن حاصل مىشود)، خود ، کمک بزرگى به همگامى صحیح و منطقى با تغییرات سریع امروزى است.
مدها، یکى پس از دیگرى مىآیند و پذیرفته مىشوند. حالا وظیفه ما به عنوان فرد یا به عنوان جامعه چیست؟
اما اینکه: چرا «مد» مىآید و پذیرفته مىشود؟ بشر طبعا تمایل به نو شدن دارد و این نو شدن، نشئت گرفته از درون پویانِگرِ انسان است. پس به دلیل این خصلت درونى، کاملاً پذیراى تغییرات و نو شدن هستیم.
جامعهشناسان مد را یک پدیده اجتماعی میدانند که افراد را با یکدیکر همرنگ میکند بسیاری از جوانان مد را عامل تعیینکنندهای در جهت مشخص شدن طبقه اجتماعی خود میدانند، اما موضوعی که حائز اهمیت است، تقلید از افراد و مدهایی است که هیچگونه نسبتی با فرهنگ جامعه آنان ندارد. این مسالهای است که امروزه جوانان ما دچار آن هستند. تقلید نابجایی که میتواند اثرات منفی برای ارزشهای اجتماعی داشته باشد و تقلید کورکورانه تا حد زیادی افراد را مجبور به هدر دادن وقت و پرداختن هزینههای زیاد میکند و در نتیجه آنها را از فعالیتهای مثبت باز میدارد. دکتر عسگری میگوید: البته تقلید از مد همیشه اثرات منفی ندارد بلکه میتواند نتایج مثبتی هم داشته باشد. شادی، نشاط و نوگرایی، زندگی انسانها را از یکنواختی خارج میکند و احساس تازه شدن به آنها میدهد.
این مساله مهم تأکید دارد بر حفظ ارزشهای ملی، فرهنگی، مذهبی که با جلوگیری از تقلید نادرست میتوان آن ارزشها را حفظ کرد. او ادامه میدهد برای جلوگیری از هرگونه افراط در زمینه مدگرایی، نباید با نسل جوان مقابله و تندخویی کرد. بلکه باید به آنها آزادی داد و زمینه مناسب برای انتخابی درست برایشان فراهم کرد.
شاید اگر جوانان ما با فرهنگ اصیل ایرانی بیشتر آشنا شوند و به هویت خود پی ببرند، پوششی معقول و مطابق با فرهنگ خود را انتخاب کنند که برای ایجاد چنین فضایی احتیاج به فرهنگسازی داریم. در اینباره چندی پیش دولت برای پاسخ به نیازهای جامعه و مقابله با وضعیت نامناسب، مدلها و طرحهای مختلفی را بررسی کرد که عدهای آن را راهکاری مناسب میدانستند و عدهای دیگر دخالت در حریم خصوصی افراد. ولی موضوع مهم این است که جامعه ما الگوبردار نیست و تنوعطلب است. میتوان نتیجه گرفت بهترین اقدام را خانوادهها و مسوولان جامعه میتوانند انجام دهند که با ایجاد بستر فرهنگی مناسب برای جوانان الگوهای شایسته به وجود آورند.
تبلیغات ماهواره و اینترنت از مهمترین عواملی هستند که برخی از جوانان امروز را به سوی کاستی ارتباط و بیهویتی میکشاند و آنها را از برنامهریزی و هدفمند بودن برای آینده بازمیدارد و باعث میشود تا بیشتر دنبال ظواهر زندگی باشد. والدین به علت مشکلات اقتصادی کمتر فرصت صحبت و مشورت با فرزند خود را دارند و برای جلب وی سعی میکنند خواستههای مادی او را تامین نمایند. به طور مثال جوان امروز شیوه پسانداز کردن از پول توجیبی را نیاموخته و هر چه خواسته سریع به آن دسترسی پیدا کرده است.
هرگاه چیزی خواسته از سوی والدین بدون قید و شرط در اختیار او قرار گرفته است، خرج او بیشتر در زمینه تنقلات و دوستان و اشیای زینتی مصرف میشود. در خانوادههای از هم گسیخته که والدین با هم زندگی نمیکنند اغلب طرف مقابل که از فرزند خود دور است برای جلب محبت وی امتیازات بیشتری به فرزند میدهد که این امر زمینه بسیاری از بزهها را فراهم میکند. در فرهنگ ایران کمتر اعضای خانواده جلسات هفتگی را تشکیل میدهند تا در آن مشکلات و راهحلهای مختلف را مورد بررسی قرار دهند تا مسوولیتپذیری و قدرت حل مساله و اعتماد به نفس و قدرت نه گفتن به مسائلی که مخالفت با ارزشهای خانواده و فرهنگ ما است را در فرزندان خود پرورش و رشد دهند. جوان امروز برخی از کمبودهای خود را در خیابانها و از طریق ارتباط ناسالم برآورده میکنند که بعضا ارتباط با جنس متفاوت میباشد. مدت این دوستیها بسیار اندک است و برای جلوگیری از افسردگی خود دیگری را جایگزین مینمایند. این دوستی به صورت عادی درمیآید و این امر برای جامعه ما بسیار خطرناک است و باعث گسستگی در فرآیند تشکیل خانواده خواهد شد و از این روست که برخی از ازدواجها بسیار ناپایدار و زودگذر است.
بعضا جوان به خاطر پذیرش در گروههای همسالان و جلب توجه بیشتر هر روز خود را به شکلها و مدلهای متفاوت و عجیب پیرایش میکند که با هنجار جامعه ما همخوانی ندارد. در بسیاری ازموارد احساس وی نسبت به بزرگتران و نزدیکان و معلمان حالت طلبکارانه است و از دروغ دلیلتراشی زیاد استفاده مینماید.
ساختار کلمات محاورهای خاص و اصطلاحات مخصوص دارد که در زبان والدین یافت نمیشود. مادران آنها اغلب انفعالی و ضعیف عمل میکنند و در مقابل فرزند خود احساس ناتوانی و درماندگی میکنند و جوانان هم از این گونه مادران بیشتر سوءاستفاده میکنند.
در دوران تحصیل به علت محرکهای اجتماعی انگیزه، تمرکز و دقت وی کاهش مییابد و باعث افت تحصیلی میگردد در حالی که ساعتها با موبایل و کامپیوتر خود سرگرم است و احساس خستگی نمیکند.
به نظر روانکاوان 5 سال اولیه زندگی کودک شالوده تربیتی سالهای بزرگسالی را میسازد اگر در سالهای اولیه کودک حمایتهای لازم را از خانواده خود دریافت نماید. محرکهای محیطی در زمان نوجوانی کمرنگتر میشود و اثرات آن کمتر و این دوران نوجوانی و جوانی را به سلامت سپری میکنند. به هر حال جوان امروز به هزار و یک دلیل و در معرض مشکل درونی از خود و دیگران و هویت خود قرار دارد که بهتر است ما در ارتباط خود با آنها یک بازنگری جدی داشته باشیم.
تنوعطلبی و نوگرایی از خصایص انسان است و همیشه او را به سمت نوشدن برای یک زندگی بهتر سوق میدهد. این نیاز از تغییرات اساسی دوران بلوغ و نوجوانی است که به شکلهای مختلف در نوع رفتار، صحبت کردن و پوشش دیده میشود. جامعهشناسان و روانشناسان دلایل متفاوتی برای پیروی از مد ذکر میکنند. دکتر محمد عسگری، روانشناس میگوید: یکی از دلایل گرایش جوانان به مد به خاطر مورد توجه قرار گرفتن و پاسخگویی به نیازهای روانی آنهاست. جوانان به دلیل داشتن روحیه تأثیرپذیر آمادگی بیشتری برای پدیدههای نو دارند. دلیل دیگر هم میتواند سرخوردگیها و نداشتن اعتماد بهنفس و چشم و همچشمی باشد که افراد را به سوی مدهای مختلف میکشاند. البته عدهای هم هستند که هیچ دلیل خاصی برای تبعیت از مد ندارند و فقط به خاطر این که این پدیده در جامعه رواج پیدا کرده از آن استقبال میکنند. از طرف دیگر میتوان گفت افرادی که خرید کالاهای مد روز را انتخاب میکنند، میخواهند جای خود را در میان اطرافیان و همسن و سالهای خود باز کنند و بابت آن هزینههای بسیاری را تقبل میکنند حتی اگر برایشان مشکل باشد.
فقط کافی است هنگام عبور از خیابانها به ویترین مغازهها با دقت بیشتری نگاه کنید. بعد متوجه میشوید که تمام مدلهای لباس مغازهها مشابه هم هستند مدلهایی که مدتی مورد توجه مردم قرار میگیرند و بعد از زمان کوتاهی جای خود را به مدلهای تازه میدهند.
دکتر نسرین صالحی، جامعهشناس در این خصوص میگوید: همیشه مد را طبقه مرفه جامعه تعیین میکند آنها به دلیل داشتن منابع مالی و امکانات بیشتر میتوانند از مدهای جدید استفاده کنند. طبقه دیگر جامعه نیز این گروه را برتر از خود میداند و سعی دارد خود را با آن هماهنگ کند. جوانان نیز به دلیل حس تنوعطلبی و زیاده خواهی نسبت به گروههای سنی دیگر بیشتر سعی دارند خود را به این طبقه برسانند. این استاد دانشگاه مد را یک نوع خودنمایی در محیط اجتماعی میداند که مختص به جوانان نیست بلکه همه ردههای سنی را شامل میشود.
بیشتر کارشناسان معتقدند جوانان امروز به دنبال الگوهای جدید میگردند که در گذشته به دلیل کمرنگ بودن وسایل ارتباط جمعی، همه افراد کاملاً در شرایط فرهنگی خاص خودشان زندگی میکردند ولی امروزه به دلیل وجود شبکههای ارتباطی شرایط کاملاً تغییر کرده است.